ومنهم: سرور سر سالکان طریق، و جمال جان های اهل تحقیق، ابوالحسن علی بن ابراهیم الحصری، رحمةالله علیه
از محتشمان احرار درگاه حق تعالی بود و از کبرای ائمۀ متصوفه. اندر زمانۀ خود بی نظیر بود. وی را کلام عالی است و عباراتی خوش اندر کل معانی.
از وی می آید که گفت: «دعونی فی بلائی، هاتوا مالکم. ألسْتم منْ أولاد آدم الذی خلقه الله بیده و نفخ فیه منْ روحه وأسْجد له ملائکته، ثم أمره بأمر، فخالف؟ إذا کان أول الدن دردیا، کیف یکون آخره؟» بگذارید مرا به بلای من، نه شما از فرزندان آدمید، آن که حق تعالی او را به ید قدرت خود بیافرید به تخصیص خلقت، و به جان بی واسطۀ غیر ورا زنده کرد و ملائکه را فرمود تا وی را سجده کنند، پس وی را فرمانی فرمود، در آن فرمان مخالف شد؟ چون اول خنب دردی بود آخرش چگونه باشد؟ یعنی چون آدمی را بدو بازگذارند همه مخالفت باشد؛ اما چون عنایت خود به وی فرستد همه محبت باشد. پس حسن عنایت حق برشمر، و قبح معاملت خود با آن مقابله کن، و پیوسته عمر اندر این گذار. و بالله العون و العصمة.
٭٭٭
این است نشان بعضی از ذکر مقدمان متصوفه و قدوۀ ایشان، رضی الله عنهم اجمعین و اگر جمله را در این کتاب یاد کردمی، و یا روزگار عزیز جمله را شرح دادمی و حکایات ایشان بیاوردمی، از مقصود بازماندمی و کتاب مطول شدی. کنون گروهی را از متأخران بدیشان پیوندم تا فواید و مواید بیشتر باشد. و بالله العون و التوفیق.